یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

روسری را جلو بکش خواهر!


روسری را جلو بکش خواهر! (طنز) کمپ فارسی

 

به به ای خانم قشنگ و ملوس
که قدم می‌زنی به مثل عروس

 

ای که در پیش آینه با تاپ
کرده‌ای یک دو ساعتی میک آپ

 
 
روی اجزای صورتت یک یک
ریمل وسایه و رژ و پن‌کک
...
به به ای خانم قشنگ و ملوس
که قدم می‌زنی به مثل عروس

 

ای که در پیش آینه با تاپ
کرده‌ای یک دو ساعتی میک آپ

 
 
روی اجزای صورتت یک یک
ریمل وسایه و رژ و پن‌کک

 

شده‌ای – چشم خواهری! – خوشگل
می‌بری از بزرگ و کوچک دل

می شود بند عفت از این ناز
چون کمربند سبز تهران، باز!

نگو اصلا که: “ذاتا این مدلم”
خودم این‌کاره‌ام عزیز دلم

من که این قدر خویشتن دارم
باز، دیوانه می‌شوم دارم!

که اگر موجبات ننگی تو
پس چرا این قدر قشنگی تو؟!

خواهرم توی این بریز و بپاش
تا حدودی به فکر ما هم باش

پیش خود فکر کن که مرد غریب
گر ببیند تو را به این ترتیب

از لبش آب راه می‌افتد
طفلکی در گناه می‌افتد

من خودم بی خیال دنیاشم
نه که منظور من خودم باشم

مشکل از سوی جوجه کفترهاست
غصه‌ام معضل جوانترهاست

که به یک جلوه ی زن از مریخ
خل و دیوانه می‌شوند از بیخ

رشته را می‌کنند هی پنبه
بس که ناواردند و بی جنبه

ما که داریم خانه‌ای در بست
_تازه ویلای دوستان هم هست!_

غالبا عصرها همانجایم
هفته‌ای یک دو روز تنهایم

الغرض این از این همین دیگر
روسری را جلو بکش خواهر!

javahermarket

اين دل...

اين دل
جز بر تو عاشق نشد
كليد اين دل
در دستان تو بود
پيشتر ها
بازش كردي
باهمان نوشته ها
كلامها
حرفها
...
اين دل
رنجهايي دارد اما
در عشق
يكه تاز است
مهرتو را دارد
و تو را هزاران بار بيشتر از اتفاق تو
كشف كرده است
اين آغ.ش جز تو هيچ چيزي را در بر نميگيرد..
به گوشه هاي من كه ميرسي
با تامل قدم بردار
تو با چراغي از مهر
با ب.سه اي از عشق
و با دستي كه هميشه محكم ميماند
درها را ميگشايي
تو پنهان درون مرا در ميابي
من
تمام اين خالي را براي تو نگه داشته ام
ساليان بسياري بايد
تا كه بر دروديوارش بياويزيم تمام عكسهاي مشترك
خاطراتمان را
بودنمان را
...
به يكه بودنت شك نكن
تو اسير قلب من شدي
و
من رهاي آغ.ش تو...

javahermarket

حس غريبيست در اتمام

از گوشه چشم نگاهش ميكنم
موقرانه ايستاده و به تابلوهايم خيره مانده
چند تكه كيك را در بشقاب ميگذارم و فنجانها را پر ميكنم از چاي
باد خنك از پنجره به صورتم ميخورد
نفس ميكشم
ميگويد:تمامش نكردي هنوز
ميگويم : حس غريبيست در اتمام
مينشينم و سيني را روي ميز ميگذارم
ورقهايم را دست ميكشد
ميز مملو از كتاب است و جزوه و طرح
گلهايي را كه ديشب خريده بوديم
كنار تخت گذاشته ام
نگاهشان حس خوبي به من ميدهد
خوشحالم از حضورش
خوشحال است از بودنم
هردو نگاهي ميكنيم بهم
...
ميگويم
بيشتر از دوساعت در كل شبانه روز نمي خوابم
اين روزها كارهايم زياد است
و رفت و امدهايم
بماند به كارهايي كه هميشه بايد من
انجامشان دهم
...
ميگويد:
ممنونم براي نوشته هايت
اما من چشمهايم را بر ميگيرم...
Hري حس غريبي دارد اتمام
خودش هم ميداند

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:حس,غریب,شبانه,انجام,خوشحال,غریب,تخت,جزوه,شبانه,نوشته,
  • تمام شيشه ها را چيديم پشت پنجره

    تمام شيشه ها را چيديم پشت پنجره
    در سرما ي صبح پاييزي امروز
    مادر ترشي هايش را گذاشت
    و من خنده هايم را
    روز خوبيست
    آرامم
    صداي باران
    صداي صبح
    مهر تو
    گرمي عطر مادر
    و نوشته هاي من
    بايد بروم
    دلم تنگ خانه ميشود
    زود
    اما بايد بروم
    همينگونه در رفت و آمدي مداومم
    تو مايوس مباش
    بگذارد بر روال خود بگذرد كارها
    در انتها ي روز وقتي خسته باز گشتي
    وقتي دلت گرفت
    و دلتنگيم را داشتي
    وقتي آغوشي خواستي و اندك تسلايي براي گرم شدن
    بياو به نوشته هايم سربزن
    اين دل نوشته ها
    براي توست
    براي تمام دلهايي كه ميخوانند و ميدانند
    فصل عاشقي
    فصل غريبيست
    بيا و واژه هايم را بچين
    بنگر كه تا چه حد" دوستت ميدارم"
    روزگار اينجا هم تعريفي ندارد
    تا دلت بخواهد تنهاييست
    اما باز هم شكر...
    دل تنگي كه تمامي ندارد
    قصه دل
    نوشته بر اضطراب هر لحظه بغض هاييست
    كه تمايلي به شكستن دارند
    باران امروز را دوست دارم...
    و با " تو بودن را بيشتر "

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:نوشته,فصل,اندک,تسلا,انتها,دلتنگی,اظطراب,شکر,اغوش,مادر,خنده,
  • از انتـــــــــــــــــــــظار متنفرم...

    انتـــــــــــــــــــــــــــــظار ...




    شش حرف و چهار نقطه ! کلمه کوتاهیه . اما معنیش رو شاید سالها طول بکشه تا بفهمی !



    تو این کلمه کوچیک ده ها کلمه وجود داره که تجربه کردن هر کدومش دل شیر می خواد!



    تنهایی ، چشم براه بودن ، غم ؛غصه ، نا امیدی ، شکنجه رو حی ،دلتنگی ، صبوری ، اشک بیصدا ؛



    هق هق شبونه ؛ افسردگی ، پشیمونی، بی خبری و دلواپسی و .... !


    برای هر کدوم از این کلمات چند حرفی که خیلی راحت به زبون میاد



    و خیلی راحت روی کاغذ نوشته میشه باید زجر و سختی هایی رو تحمل کرد



    تا معانی شون رو فهمید و درست درک شون کرد !!!



    متنفرم از هر چیزی که زمان را به یاد من میاورد... و قبل از همه ی اینها متنفرم



    از انتظار ... از انتـــــــــــــــــــــــــــــــظار متــــــنـــــفــــــرم

    javahermarket

    آسيب شناسي فك و فاميل

    - خاله
    معناي لغوي: خواهر مادر
    معناي استعاره اي: هر زني كه با مادر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد.
    نقش سمبليك: يك خانم مهربان و دوست داشتني كه خيلي شبيه مادر است و هميشه براي شما آبنبات و لباس مي خرد.
    غذاي مورد علاقه: آش كشك.
    زير شاخه ها:
    شوهر خاله: يك مرد مهربان كه پيژامه مي پوشد و به ادبيات و شكار علاقه مند است.
    دختر خاله،پسر خاله: همبازي دوران كودكي كه يا در بزرگسالي عاشقش مي شويد اما با يكي ديگه ازدواج مي كنيد يا باهاش ازدواج مي كنيد اما عاشق يكي ديگه هستيد.
    مشاغل كاذب: خاله زنك بازي، خاله خانباجي.
    چهره هاي معروف: خاله خرسه، خاله سوسكه.
    داشتن يك خاله ي مجرد در كودكي از جمله نعمات خداوندي است.



    ۲ -عمه
    معناي لغوي: خواهر پدر
    معناي استعاره اي: هر زني كه با پدر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد،هر زني كه مادر چشم ديدنش را نداشته باشد.
    نقش سمبليك: به عهده گرفتن مسئوليت در موارد ذيل:
    ۱- جواب همه ي فحش هايي كه مي دهيد. مثال: عمته...
    ۲- جواب همه ي محبت هايي كه مي كنيد. مثال: به درد عمه ات مي خوره...
    ۳- توجيه كليه ي بيقوارگي ها،رفتارهاي نامتناسب شما (تنها براي دخترخانم ها). مثال: به عمه ات رفتي.
    ۴- خيلي چيزهاي بدِ ديگه. از ذكر مثال معذوريم...
    غذاي مورد علاقه: شله زرد، سمنو.
    زير شاخه ها:
    شوهر عمه: يك مرد پولدار كه سيبيل قيطاني دارد و چندش آور است.
    پسرعمه/دخترعمه: همبازي دوران كودكي كه در بزرگسالي حالتان را به هم مي زنند!!
    مشاغل كاذب Match-Making.
    چهره هاي معروف: عمه ليلا.
    داشتن يك عمه كه در توصيفات فوق صدق نكند جزو خوش شانسي هاي زندگي است.



    3- دايي
    معناي لغوي: برادر مادر
    معناي استعاره اي: هر مردي كه با مادر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد،هر مردي كه پتانسيل كتك خوردن توسط پدر را داشته باشد.
    نقش سمبليك: يكي از معدود مرداني كه هر چند به سياست علاقه مند است اما حس گرمي به شما مي دهد، هميشه حرفهايتان را مي فهمد و مي شود پيشش گريه كرد.
    غذاي مورد علاقه: فسنجون.
    زير شاخه ها:
    زن دايي: يك زن چاق و شاد كه خيلي كدبانو است و جلوي مادر قپي مي آيد.
    پسردايي،دختردايي: همبازي دوران كودكي كه در بزرگسالي مثل يك همرزم ساپورتتان مي كنند.
    چهره هاي معروف: علي دايي، دايي جان ناپلئون.
    سعي كنيد حتمن حداقل يك دايي داشته باشيد.


    4- عمو
    معناي لغوي: برادر پدر
    معناي استعاره اي: هر مردي كه با پدر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد.
    نقش سمبليك: يكي از مرداني كه شما هميشه بايد بهش بوس بدهيد و بعد برويد كارتون ببينيد تا او با پدر حرفهاي جدي بزند. يكي از مرداني كه مادر به مناسبت آمدنش قرمه سبزي مي پزد و هميشه وقتي مي رود پدر ساكت شده، به فكر فرو مي رود.
    غذاي مورد علاقه: قرمه سبزي، آبگوشت.
    زير شاخه ها:
    زن عمو: يك زن خوشگل كه زياد به شما توجه نمي كند و خودش را براي مادر مي گيرد،
    دخترعمو،پسرعمو: همبازي دوران كودكي كه اگر تا هجده-بيست سالگي دوام آورده باهاش ازدواج نكنيد خطر را از سر گذرانده ايد.
    مشاغل كاذب: بازي در قصه هاي ايراني-اسلامي.
    چهره هاي معروف: عمو زنجيرباف، عمو يادگار، عمو پورنگ.
    داشتن يك عمو ي پولدار خيلي خوب است.

    javahermarket

    صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    روسری را جلو بکش خواهر!

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا